====اشعار غمگین==== .

چه کرده ام که دلم از فراق خون کردی

چه اوفتاد که درد دلم فزون کردی

 

چرا ز غم دل پر حسرتم بیازردی

چه شد که جان حزینم ز غصه خون کردی

لوای عشق بر افروختی چنانکه غم در دل

که در زمان ، علم صبر سرنگون کردی

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید بیا

نظر به حال دلم کن ، ببین که چون کردی

همه حدیث وفا و وصال می گفتی

چو عاشق تو شدم قصه واژگون کردی

هزار بار بگفتی نکو کنم کارت

نکو نکردی و از بد ، بتر کنون کردی

کجا به درگه وصل تو ره توانم یافت

چو تو مرا به در هجر رهنمون کردی

 

 

 

 

آه اگر می دانستی که می توانی ،

دردم آنقدر سنگین نبود

 

آه اگر می توانستی بفهمی ،

خنجرت آنقدر محکم نمی زد

 

تو اگر دیدگانی داشتی که می توانستی بنگری ،

اشک های بی صدای مرا می دیدی

 

تو اگر شنوا بودی ،

زجه هایی را که گوش مرا کر کرده است می شنیدی

 

و تو اگر صادق بودی ،

سخن دروغ نمی شنیدی

 

و تو اگر درد را می چشیدی ،

حاضر به نوشانیدن آن به من نبودی

 

و تو اگر لذت گرما را می فهمیدی ،

مرا میان سوزها رها نمی کردی ...

 

 

 

 

 

مرگ پايان كبوتر ها نيست

شده يك افسانه/ديگر حتي با شقايق هم / زندگي بي معناست/

تا شقايق هست زندگي بايد كرد

محو از خاطره هاست/

سيب نيست /ايمان نيست/مهرباني؟؟؟؟/واي ! جايش خاليست!

زندگي مرثيه ثانيه هاست/زندگي بي دل-چه بگويم كه خطاست/

چون قرونيست كه عشق/اين دليل طپش و هستي دل /با همه كرده وداع/ما چرا زنده بمانيم/زندگي بي دل ، دل بي عشق خطاست/

همه جا مي گردم آسمان ،دره و كوه/تا بيابم مهرباني تا بپرسم از او/

ما چرا زنده بمانيم/

حيف او جايي نيست / مهرباني جايش در ميان همه دلها خاليست/.

 

 

 

 

 

روی آن شیشه تبدار تو را " ها " کردم

اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم

حرف با برف زدم سوززمستانی را

با بخار نفسم وصل به گرما کردم

شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد

شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم

عرق سردی به پیشانی آن شیشه نشست

تا به امید ورود تو دهان وا کردم

در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق

با سرانگشت تو را گشتم و پیدا کردم

با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را

عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم

و به عشق تو فرآیند تنفس را هم

جذب اکسیژن چشمان تو معنا کردم

باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست

من دمم را به امید تو مسیحا کردم

پنجره دفترم امروز شد و شیشه غزل

و من امروز براین شیشه تو را " ها " کردم

آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی

جای هر واژه ، نفس پشت نفس جا کردم

 

 

 

 

 

هرچند ساده بود خیال رسیدنت

سخت است از تمام وجودم بریدنت

سخت است لحظه‌ای كه به پایان رسیده‌است

در نبض نبض ثانیه‌هایم تپیدنت

حالا كه خواستی بروی لااقل بدان

مرگ من است قصه‌ی تلخ ندیدنت

تو سیب سرخ باغچه بودی كه سالها

دستان من دراز نمی‌شد به چیدنت

یا طرح تازه‌ای كه قلم موی من نخواست

بر بوم پاره پاره‌ی عمرم كشیدنت

گوشم پر است از همه‌ی آنچه گفته‌ای

حالا رسیده است زمان شنیدنت...

 

 

 

ای محبوب من

این را بدان روزی هم فرا خواهد رسید

و کسی هم دل تو را خواهد شکست

اری .......

دل تو را خواهد شکست آن گونه که دل مرا شکستی

و تمام غم های دنیا را برای تو هدیه خواهد داد

آن گونه که تو برایم هدیه دادی

ای محبوب من

من همیشه آرزو کردم که تو خوشبخت بشی

چون تو برایم مقدسی همانند کعبه ی خدا منزهی

ای محبوب من

من تو را برای همیشه می خواستم

چون در اندیشه ام فردای هم داشتم

ولی چه حاصل : ای پاره ی تنم ای مرحم و همدمم

سر آخر گناه کار من شدم

در این بازی عشق خطا کار من شدم

گناه من گناه بی گناهیست

کاشتن بذز عشقت در دلم برای یک عمر زندگانیست

اری ........

ای محبوب من

من هرگز نکریستم ولی امروز خواهم گریست

برای این که کعبه ی من خراب شد تمام آرزوهایم فنا شد

ای محبوب من

امروز گریستنم را خوب بنگر

چون روزی تو هم مثل من خواهی گریست

چون دنیا یه چرخ گردونه خوش به حال اون کسی که این چرخ و می گردون



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







نویسنده : soheil
بیست تمپ
درباره سایت
تصویر وبلاگ

آرشیو سایت
امکانات

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 1183
بازدید کل : 48772
تعداد مطالب : 1326
تعداد نظرات : 98
تعداد آنلاین : 1



IS

.

20Temp | بیستــ تمپابزار فتوشاپتصاویر وکتوردانلود نرم افزار گرافیکآموزش فتوشاپکاغذ دیواریپوسته و قالبقالب بلاگفا قالب پرشین بلاگقالب میهن بلاگکد و اسکریپت